مهدویت، از حقیقت تا انحراف!!
در اسلام، مهدویت نوعی نگرش به جهان با عنوان انتظار منجی عدالت گستری می باشد که قرار است بیاید و جهان را یکسره به زیر پرچم عدالت و توحید اسلامی درآورد. لقب مشهور این منجی که هم نام پیامبر خاتم است، مهدی عنوان شده است.
از مباحث اصلی مهدویت و انتظار و امید به حکومت عدل آخرالزمانی که تقریباً بین تمام مکاتب، مذاهب و فرق مشترک است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-گسترده بودن آن آرمان به تمام جوامع بشری
2-احقاق حق مظلومین از ظالمین
3-عدالت گستری
4-دوران طلایی و اوج شکوفایی این مکتب
5-نجات بشریت از دوران سیاه ظلمت
در اسلام، مهدویت نوعی نگرش به جهان با عنوان انتظار منجی عدالت گستری می باشد که قرار است بیاید و جهان را یکسره به زیر پرچم عدالت و توحید اسلامی درآورد. لقب مشهور این منجی که هم نام پیامبر خاتم است، مهدی عنوان شده است.
در طول زمان، بسیاری تحت عنوان مهدی قیام کرده اند و خود را مهدی و یا منتظَر آخرالزمان خوانده اند. اما چه زود این مهدیان امت، در هم شکسته و به نابودی و فراموشی سپرده شده اند.
در دوران معاصر، نهضت مهدویت در کشور مغرب ظهوری جدی داشت. شخصی که خود را مهدی می خواند عَلَم قیام برافراشت و علیه استعمارگران به مبارزه ای جدی دست زد. این نهضت همسان با وهابیت بود. این نهضت هرچند در ابتدا ، حرکت پر شور و خروشی ایجاد کرد و توانست پیروزی های شگرفی نیز از آن خود کند، اما خیلی زود شکست خورد و فراموش گشت. (آیا ما مسلمان هستیم؟/ محمد قطب/ ترجمه جعفر طباطبائى و جرجی زیدان/مشاهیرالشرق فی القرن التاسع عشر، جزء اول)
خارج از این مباحث، در یکی دو دهه اخیر برخی از مفاهیم اساسی و حقیقت مهدویت دست خوش تغییراتی شده اند تا جایی که فرعیات جای اصول را گرفته اند. این حرکت که متأسفانه از دو سوی در جامعه رواج پیدا کرده است، به نظر می رسد که در آینده نه چندان دوری خود به بلای بزرگی علیه مسئله مهدویت در اسلام شیعی شود.
در زیر دو نمونه را بیان می کنیم:
1- منتقم به جای عدالت گستر:
یکی از بارزترین مسائل در مسئله مهدویت، بحث عدالت گستری امام شیعیان بوده است. شیعیان با دو اصل اساسی امامت و عدالت در کنار سه اصل دیگر اسلام یعنی توحید، معاد و نبوت شناخته می شوند. (مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی) شیعه معتقد است که خداوند عادل است، پیغمبر عادل است، معاد بر اساس عدالت برپا خواهد شد و امام نیز اگر عدالت نداشته باشد، امام نیست. (ولاءها و ولایت ها/ شهید مطهری) شیعه تنها جریان فکری در 1400 سال اخیر است که روی بحث عدالت حرف ها دارد و تأکید بسیار می کند. انتظار در تفکر شیعی انتظار عدالت است.(بحث حول مهدی/ شهید آیت الله علامه سید محمدباقر صدر) این انتظار از نظر برخی از علمای شیعه در صورتی می تواند انتظاری صحیح باشد که شخص منتظر عدالت محوری و روحیه عدالت خواهی را در خود زنده نگه داشته و در زندگی روزمره خویش نیز در همه مسائل عدالت را سرلوحه کار خویش قرار دهد.یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالتگستری بیاید و این غلبهی ظلم و جور را که همهی بشریت را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای ظلم و جور را دگرگون کند و نسیم عدل را بر زندگی انسانها بوزاند، تا انسانها احساس عدالت کنند. این نیازِ همیشگی یک انسان زنده و یک انسان آگاه است؛ انسانی که سر در پیلهی خود نکرده باشد، به زندگی خود دل خوش نکرده باشد. انسانی که به زندگی عمومی بشر با نگاه کلان نگاه میکند، به طور طبیعی حالت انتظار دارد. این معنای انتظار است. انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلّم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا، حضرت حجتبنالحسن، مهدی صاحب زمان (صلوات اللَّه علیه و عجّل اللَّه فرجه و ارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان انسانی که حاضر است برای آنچنان شرائطی مجاهدت کند، آماده کنیم. (امام خامنه ای)
(نهج البلاغه)از این دسته روایات برمی آید که در حکومت مهدی(عج)، عدالت فراگیر است و همه بهره های آسمان و زمین بدون تبعیض نصیب همگان خواهد شد، همان گونه که امام حسین علیه السلام در فرازی مهم می فرماید: «هنگامی که قائم قیام می کند، عدل گسترده می شود و این گستردگی عدالت، نیکوکار و فاجر را دربرمی گیرد».
اما متأسفانه در دو دهه اخیر، یکی از مسایلی که روی آن تأکید می شود مسئله منتقم بودن امام مهدی (عج) است. این مسئله را شاید در سخنرانی های علما و طلاب کمتر دیده باشید، اما به وفور در کوچه و خیابان و حتی مداحی ها به این دو جمله برمی خوریم: "ما منتظر منتقم فاطمه هستیم" و "أین الطالب بدم المقتول بکربلا"
این در حالی است که اصل اساسی انتظار شیعه مسئله عدالت است و بحثی از انتقام نیست. بلکه هرچه هست بحث عدالت است. در مطالعاتی که کردم حدیثی نیافتم که سخنی صریح درباره انتقام گیری حضرت وجود داشته باشد و اگر بوده است یا ضعیف بوده است (با تحقیق از دوستان طلبه) یا آن که در ذیلِ بحث عدالت آورده شده است. یعنی این انتقام نیست بلکه برقراری عدالت و از روی عدالت چنین کارهایی را انجام می دهد.
2- توبه در زمان ظهور:
3-یا جریانی که چند سالی است تحت عنوان "البیعه لله" از بصره شروع شد. این جریان معتقد است که احمدالحسن البصری همان یمانی است. متأسفانه دیدم برخی از وبلاگ ها یا طراحی پوسترها با این شعار انحرافی که عقیده ای شبیه به عقیده شیخیه دارند فعالیت می کنند. بعنوان مثال به این وبلاگ نگاه کنید.
ریشه بیان این مسایل به جریان معاند با تفکر شیعه برمی گردد. اما پخش و انتشار آن متأسفانه توسط خود ما صورت می گیرد. شاید گمان می کنیم که کار خوبی را داریم انجام می دهیم. اما با زیاد شدن این چنین حرف هایی، جریان های معاند را وامی دارد تا با سوءاستفاده، به ایجاد شبهه افکنی دست بزنند.
به عنوان مثال با پخش تصاویری از چنین جملاتی که متأسفانه بر روی تابلوها، خودروها و پوسترهایی تحت عنوان مهدویت انتشار می دهیم، شیعه را کینه جو و انتقام گیر معرفی می کنند. شیعه را دارای امامی خشن با چهره ای شیطانی که برای ایجاد انتقام و راه اندازی خون و ... معرفی می کنند و بعد نتیجه می گیرند که آیا باید منتظر چنین امامی بود؟ این در حالی است که بیشتر روایات و احادیث از مهربانی و چهره رحمانی امام زمان در عین عدالت گستری ایشان حکایت دارد. امام مهدی در تفکر شیعی با اصالتی عدالت گستر و عادل قیام می کند. در حالی که دشمنان شیعه با ارائه چنین سخنانی به دنبال آن هستند تا چهره عدالت خواهانه شیعه و امام منتظرشان را به چهره کینه جو، نفاق افکن و آدم کش بدل کنند. این گونه سخنان در تبلغیات بهاییت و وهابیت به خوبی مشخص و واضح است و نگارنده به شخصه چندین و چند بار از رسانه های آنان چنین مسایلی را مشاهده کرده ام.
در واقع اصالت و حقیقت موضوع مهدویت در تشیع، چیزی جز برپایی عدالت توحیدی توسط امام مهدی نیست. بقیه موارد جزء فرعیات است. و انتظار نیز در نظر شیعه جز خودسازی براساس عدالت توحیدی و ساخت جامعه ای این چنین نیست.
محمدمهدی اسدزاده